مسافر کوچولوی مامان و بابا

پایان انتظار:سونو ان تی

جیگر مامان و بابا سلام نمیدونی چقده لحظه شماری میکردم واسه امروز....هرروز تقویم رو ورق میزدم و روزها رو میشمردم آخه قرار بود بعد سونو  و اینکه از سلامت نی نی  خوشگلم مطمئن شدیم اومدنت رو به همه اعلام کنیم.....راستشو بخوای اول قرار بود که بذاریم تا جنسیتت هم مشخص بشه و بعد بگم ولی برنامه عمه بهناز جلو افتاد و وقتی میخوایم بریم اونجا  خبر اومدنت رو به همه میگیم.... اینجا هم دل تو دلم نیست که هرچه زودتر آخر هفته بشه که برم خونه بابابزرگ و  به خانواده خودم هم بگم....حتما همه حسابی خوشحال میشن اول رفتم آز خون دادم و بعد هم منتظر شدم که نوبت سونو بشه...بابایی هم مرخصی ساعتی گرفت و اومد پیشم....حدود1ساعت  و حتی بیشت...
17 آذر 1392

دوراهی: رفتن یا موندن؟؟؟

سلام عزیزکم امروز میخوام  دعبات کنم آخه فسقلی تو چرا اینقده خودتو واسه مامان و بابا لوس میکنی ها؟؟؟؟؟؟؟؟ البته مامانی دست پیش میکشه که پس نیافته اصن تو بیا مامانی رو دعبا کن.....دیروز یهو از صب پاشدم به گردگیری و تمیزکاری و شستن و خلاصه....  آخه روز تعطیل بود گفتم خونه رو نظافت کنم . این وسط بابایی هم خیلی بهم کمک کرد همه کارای سنگین رو انجام میداد .....خلاصه چندین ساعت یه بند سرپا بودم..... هر چه بابایی هم میگفت بیا یه استراحت به خودت بده بعد برو سراغ بقیه من میگفتم چیزی نمونده الان تمومه بالاخره به زور بابایی مجبورم کرد که بشینم سرجام       چشمتون روز بد نبینه صب که میخواستم از خواب...
9 آذر 1392

زیباترین ملودی

سلام همه دلخوشی مامان و بابا بالاخره انتظار به پایان رسید و امروز زیباترین موسیقی زندگیم رو شنیدم     صدای تپش قلب فرشته کوچولوم که واسم زیباترین لحظه زندگیم شد.         امروز همراه بابایی رفتیم دکتر...از قبل قرار بود که سونو رو بریم جایی دیگه انجام بدیم که بابایی هم اون لحظه پیشم باشه...ولی لحظه آخر بابایی اینقده دچار استرس شد که ازم خواست همینجا پیش دکتر سونو انجام بدم  و تکلیف قلب تو نی نی کوچولم مشخص بشه. میگفت طاقت ندارم بازم 1-2ساعت منتظر بمونم دوست دارم هرچه زودتر خیالم راحت بشه.....منم چون بی صبرانه منتظر دیدن اظهار وجود تو کنجد مامان رو صفحه مانیتور و شنیدن ص...
11 آبان 1392

شیرین ترین انتظار

شنیدن صدای قلب کسی که دوستش داری زیباترین موسیقی دنیاست، پاره تنم بی صبرانه منتظر اون لحظه ام که صدای قلبت حک بشه توی تمام وجودم.                       چقده اینروزا دیر میگذره،الان یه هفته گذشته، باید یه هفته دیگه صبر کنم ولی من و بابایی هردو بیتاب و هرروز داریم روزشماری و لحظه شماری میکنیم، من همش به بابایی میگم که میدونم نی نی کوشولومون دلمون رو شاد میکنه،الان احتمالا باید اندازه یه عدس باشی خوشگل مامان، ولی بابایی همش میگه لوبیا کوچولو      &nb...
3 آبان 1392

کنجد کوچولوی 3میلی

نی نی خوشگلم امروز رفتیم دکتر که ببینیم وضعیت فرشته کوچولوم چه جوریاس خلاصه من رفتم تو، بعد سونو دکتر گفت که ساک حاملگی 3میلی میبینه،قربون تو بشم که الان اندازه کنجد هستی،فعلا خوان اول رو با موفقیت پشت سر گذاشتیم،خانم دکتر گفتش که 2هفته دیگه بیا که ببینیم قلب کوشولوی تو کنجد مامانی تشکیل شده،نفسم همش از خدا میخوام که 2هفته دیگه زیباترین صدای عالم رو بشنوم ،صدای قلب تو فرشته کوچولوم که تالاپ تلوپ میزنه                وقتی از اتاق دکتر اومدم بیرون دیدم بابایی سرتاپا استرسه،وقتی لبخند منو دید انگار که دنیا رو بهش دادن     من عکس تو رو که اصلن معلوم...
27 مهر 1392

سوپرایز بابایی

تصمیم گرفته بودم وقتی که مطمئن بشم نی نی اومده تو دلم به بهترین شکل بابایی رو سوپرایز کنم،شانس من این قضیه مصادف شد با تعطیلات عید قربان،خلاصه به هر جون کندنی بود خودمو کنترل کردم تا روز بعدش که صبح ساعت9 با برنامه ریزی قبلی و اینکه میخوام با دوستم برم خرید بابایی رو گول زدم و اومدم آزمایشگاه که آز خون بدم و مطمئن بشم....خلاصه تا ساعت 12 طول کشید....وقتی رفتم جواب رو بگیرم چنان استرسی داشتم که نگووووووووو ....لامصب خانمه هم که جواب رو بهم داد یه تبریک خشک و خالی هم بهم نگفت منم که مثه تو فیلما فکر میکردم حتما وقتی جواب مثبته باید تبریک بگن و حالا که نگفته یعنی.......   ای خدا چقده سخت بود و با استرس جواب رو از پاکتش درآوردم ولی و...
25 مهر 1392

نی نی جیگیلی مهمون دلم شده.

خدایا شکرت.... امروز متوجه شدم نی نی نازم مهمون دلم شده وقتی دو خط بی بی چک رو دیدم چشام گرد شد......خدایا یعنی من مامان شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ولی فعلا به بابایی نمیگم تا آز بدم و مطمئن بشم بعد حسابی سوپرایزش کنم. خدا جونم هزاربار شکرت.   ...
24 مهر 1392